رای دیوان عالی کشور مبنی بر تیراندازی بدون قصد قتل موجب کشته شدن افراد قتل عمد محسوب نمی شود.
تاریخ رای نهایی: ۱۳۹۳/۰۱/۳۱
شماره رای نهایی: ۹۳۰۹۹۷۰۹۰۷۵۰۰۰۰۴ |
---|
حسب محتویات پرونده محاکماتی و بر اساس گزارش مورخ ۲۲/۱۲/۸۸ مأمورین
پاسگاه انتظامی خنافره شهرستان شادگان مقارن ساعت ۳۰/۲۲ توسط دو نفر که
سوار بر یک دستگاه موتور سیکلت بودهاند به منازل آقایان ع.ش. فرزند ع. و
ج.ش. فرزند ح. با اسلحه جنگی کلاشینکف تیراندازی میشود براثر تیراندازی
مذکور آقای ع.ش. مورد اصابت گلوله قرار گرفته و مجروح میگردد که توسط
اهالی محل جهت مداوا به بیمارستان منتقل و به علت وخامت جسمی و شدت جراحات
وارده در بیمارستان فوت مینماید. ضاربین پس از تیراندازی از محل متواری
میشوند. پس از گزارش اولیه نیروی انتظامی، بازپرس شعبه اول دادسرای عمومی
و انقلاب شادگان در معیت اکیپی از پلیس آگاهی در محل وقوع جرم حضور یافته و
با بررسی صحنه جرم و انجام تحقیقات محلی صورتجلسهای تنظیم کرده که دلالت
دارد مهاجمین با یک دستگاه موتورسیکلت ساعت ۱۰ شب مورخ ۲۲/۱۲/۸۸ بدواً به
منزل شخصی به نام ج.ش. تیراندازی کردهاند و منزل نامبرده در انتهای خیابان
قرار دارد که به صورت بن بست میباشد و متهمان پس از تیراندازی به منزل
مذکور در همان خیابان برگشتهاند و به منزل آقای ع.ش. هم تیراندازی
نمودهاند. در بررسیهای به عمل آمده از منازل موصوف آثار اصابت تعداد ۷
تیر به درب منزل ج.ش. مشاهده میگردد و هفت عدد پوکه هم در محل توسط عوامل
نیروی انتظامی کشف شده است. آثار اصابت یک عدد تیر هم به منزل ع.ش. به روی
درب حیاط مشهود است که همین تیر به آقای ع.ش. اصابت نموده و باعث قتل ایشان
شده است. حسب تحقیقات انجام شده از برادر مقتول، نامبرده به همراه برادرش
پس از شنیدن صدای تیراندازی به منزل ج.، میخواستهاند به بیرون نگاه
کنند که قبل از اینکه به درب حیاط برسند آقای ع.ش. با شلیک مهاجمان مجروح و
در نهایت در بیمارستان فوت مینمایند و حسب تحقیقات اولیه در محل، مقتول و
خانوادهاش با هیچ شخص یا اشخاصی اختلاف یا سابقه درگیری نداشتهاند.
مقتول نیز دانشجوی سال آخر رشته حسابداری میباشد که چند شب قبل از دانشگاه
به منزل مراجعت کرده بود که در حادثه مذکور به قتل رسیده است. از جسد
مقتول هم در بیمارستان شهید معرفیزاده شادگان بازدید به عمل آمده که
ملاحظه میگردد نامبرده دارای آثار اقدامات بیمارستانی است و نسبت به آن
عمل جراحی انجام گرفته و آثار اصابت یک عدد گلوله فشنگ کلاش با توجه به
پوکههای به جا مانده در صحنه قتل در سینه ایشان مشاهده میگردد و جراحت
دیگری در بدن متوفی مشاهده نمیشود جهت بررسی بیشتر جسد مقتول به مرکز
پزشکی قانونی استان اعزام و منتقل میگردد. از برادر مقتول به نام م.ش. در
نیروی انتظامی در خصوص نحوه قتل برادرش تحقیق به عمل آمده و نامبرده اظهار
داشته که: ما ساعت ۲۰/۱۰ دقیقه به اتفاق برادرم ع.ش. در وسط حیاط خودمان
داشتیم صحبت میکردیم در همین لحظه صدای شلیک تیر شنیدیم بعد صدای
موتورسیکلت را شنیدیم که از کنار منزل ما میخواست رد شود میخواستیم درب
را باز کنیم که ۳ الی ۴ متر نرسیده به درب حیاط مجدداً تیراندازی شد یک یا
دو گلوله به شکم برادرم اصابت کرد و برادرم افتاد با ماشین خودم آمدیم
بیمارستان و داخل اتاق عمل یک ساعت بعد برادرم فوت کرد. از آقای ج.ش. نیز
در خصوص تیراندازی به منزل تحقیق شده که بیان نموده حدود ساعت ۱۵/۱۰
میخواستیم بیایم بازار وقتی که از درب اتاق خودم میخواستم بیرون بیایم یک
مرتبه متوجه شدم صدی ۴ الی ۵ تیر را که داخل کوچه میآمد چون فاصلهای تا
درب حیاط نداشتم به داخل کوچه نگاه کردم دیدم گرد و غبار زیادی داخل کوچه
است چون درب منزل ما هم تیراندازی کرده بودند. اول به منزل ع.ش. تیراندازی
شد بعد به درب حیاط ما تیراندازی شد ع.ش. فرزند ع. به قتل رسید ایشان آن
طور که من شنیدم میخواست درب را باز کند که برادرش م. به ایشان میگوید
باز نکن یک مرتبه ع. جلوی چشمش به زمین افتاد. از آقای ح.ش. یکی دیگر از
مطلعین نیز در مورد جریان تیراندازی و هویت اشخاص مظنون به تیراندازی تحقیق
شده نامبرده اظهار داشته که: شخصی به نام م. که فامیلش را نمیدانم ولی
میتوانم منزل وی را که در ابتدای پل عبودی هست نشان بدهم مدت ۲۰ روز پیش
ایشان به من مراجعه کرد و خواستار یک قبضه کلت کمری شد که من هم برای او یک
کلت کمری عراقی پیدا کردم و آن را به مبلغ دویست و چهل هزار تومان به او
فروختم و او بعد از دو روز به من زنگ زد و گفت که کلت کمری ترکید و خراب
است و پولم را میخواهم من گفتم دیگر قبول ندارم کلت را سالم به تو فروختم.
یک روز قبل از تیراندازی و وقوع قتل، برادر م. به نام الف. به مغازه من
مراجعه کرد و گفت که ح. مشکل درست نکن و بین خودتان حل کنید و دیگر م. به
من زنگ نزد. او منزل ما را درست بلد نبود و فکر میکنم تیراندازیهایی که
به در و دیوار میزد به خاطر همین بود اگر من آزاد باشم میتوانم او را
شناسایی و به مأمورین تحویل بدهم. با توجه به اظهارات و راهنمایی آقای
ح.ش.، نیروهای پلیس آگاهی ساعت۱۹:۲۰مورخ ۱۱/۱/۱۳۸۹در عملیاتی مظنون به قتل
به هویت م.الف. را دستگیر و به آگاهی شهرستان شادگان اننقال میدهند. متهم
در اولین تحقیقات خود در اداره آگاهی در خصوص جریان خرید اسلحه کلت کمری از
ح.ش. و تیراندازی اظهار داشته است که: تقریباً دو ماه پیش من در مغازه
ح.(ش.) که جنب خانه ماست بودم ایشان به من پیشنهاد کرد یک کلت کمری دارم و
میخواهم بفروشم من هم قبول کردم و آن را به مبلغ دویست و چهل هزار تومان
خریدم و پس از یک روز کلت کمری که استیل مانند بود ترکید و من روز بعد
موضوع ترکیدن کلت را به ح. تلفنی گفتم و ح. به خانه ما مراجعه کرد و من کلت
را به او دادم و به او گفتم پولهایم چه شد گفت من فقط پنجاه هزار تومان
به تو میدهم چون کلت خراب شد من دو بار برادر خود را به مغازه ح. فرستادم و
از او خواستم که پولهایم را پس بدهد و حتی به برادر حیدر به نام ج. هم
تلفنی موضوع را گفتم ولی کسی کاری برای من نکرد و ج. قبول کرد که پول را پس
بدهد ولی ح. از دادن پولها ممانعت کرد و از من فرار میکرد و تلفن موبایل
خود را خاموش میکرد و جواب مرا نمیداد تا اینکه من تصمیم گرفتم که درب
منزل ح. را تیراندازی کنم و او را تهدید کنم و از این موضوع فقط من و دوستم
ح. که ساکن سربندر فاز ۱ میباشد و دارای مغازه مکانیکی موتورسیکلت است و
من موتورسیکلتهای سرقتی را به او در سربندر میفروشم که او آنها را اوراق
میکند (مطلع هستیم) من از دوستم ح.س. تقاضا کردم که یک قبضه اسلحه کلاش
برایم جور کند تا کار خود را عملی کنم و او هم یک اسلحه کلاش تاشو که قنداق
آن از زیر جمع میشد آورد و ما غروب که هوا تاریک شد با موتورسیکلت ح. که
هندا ۱۲۵ قرمز رنگ بود به شادگان آمدیم من لباس تک پوش سفید رنگ داشتم و ح.
هم یک پیراهن مشکی و کاپشن سیاه تن کرد و به سمت شادگان حرکت کردیم و من
اسلحه کلاش را بین دو نفرمان روی موتور مخفی کردم و مستقیماً به محل سکونت
ح. آمدیم و من چون قبلاً در خروسی زندگی میکردم خانه ح. را میدانستم
دقیقاً نمیدانم چه ساعتی بود ولی سرشب بود وارد کوچه ح. شدیم و منزل ح.
داخل کوچه بن بست اولین درب بود رفتیم ح. رانندگی میکرد او صورت خود را با
چفیه مشکی پوشانده بود ولی من صورتم را نپوشاندم شروع به تیراندازی کردم و
چون خشاب تفنگم ۲۰ تیر داشت و ۱۰ تیر هم در جیبم زاپاس داشتم وقتی شلیک
کردم از خانه ح. تیراندازی را شروع کردم وقتی رد شدم دیدم یک نفر موقع رد
شدن ما به درب منزل رسید و فهمیدم مرا دیده است و شناخته به همین خاطر به
سمت او تیراندازی کردم البته او موقعی که درب منزل رسید سریع داخل شد راستش
را بگویم من چون خیلی وقت است از آنجا بار کردیم منزل ح. را دقیق
نمیدانستم چند تیر شلیک کردم فکر کردم ح. است منزل اولی را اشتباه زدم به
خاطر همین طرف او شلیک کردم و دقیقاً نمیدانم چند تیر شلیک کردم و از ۲۰
تیر فقط سه تیر اضافه آمد و ۱۷ تیر شلیک کردم و پس از تیراندازی سریعاً به
سمت بازار آمدیم و به سربندر رفتیم و در منزل ح. خوابیدم و وقتی که پس از
یک روز فهمیدم دانشجویی مرده خیلی ناراحت شدم چون خیال میکردم ح. را با
تیر زدهام و او کشته شده است و مقصر ح. است که این مسئله پیش آمده است.
متهم در تحقیقات نزد بازپرس شعبه اول دادسرای شادگان نیز در خصوص نحوه
ارتکاب قتل و علت و انگیزه آن بیان داشته است که من از آقای ح.ش. پسر عموی
مقتول یک قبضه کلت کمری به مبلغ دویست و چهل هزار تومان خریداری کردم این
موضوع یک هفته قبل از قتل بود کلت در دست من ترکید کلت را به ح. برگرداندم و
پول را از او میخواستم ایشان پول را به من نداد من به او زنگ زدم و گفتم
کلت را نمیخواهم پول مرا بده او هم ممانعت میکرد من خیلی به او زنگ زدم
دیگر از او خسته شدم او هم پول مرا نداد حتی برادرم ف. را به مغازه ح.
فرستادم تا پول را بدهد لیکن ح. پول را نمیداد دوباره برادر دیگرم الف. را
نزد او فرستادم لیکن او باز هم پول را نداد تصمیم گرفتم به منزل ح.
تیراندازی کنم موضوع را با دوستم ح.س. در میان گذاشتم و هر دو نفر تصمیم
گرفتیم که به منزل ح. تیراندازی کنیم موتورسیکلت متعلق به آقای ح.س. است
اسلحه را هم آقای ح.س. تهیه کرد از نوع کلاش تاشو بود اوایل شب از سربندر
با موتورسیکلت به شادگان آمدیم من منزل ح. را بلد بودم وارد کوچه شدیم
آخرین منزل در کوچه بن بست بود و من اسلحه کلاش را به دست گرفتم و چند تیر
سمت منزل ح. شلیک کردم دور زدیم برگشتیم و به سمت منزل مقتول هم که فامیل
نزدیک ح. بود شلیک کردم یادم نیست چند تیر شلیک کردم و کسی را هم در
تیراندازی دوم مقابل در ندیدم. سپس با همدیگر به سمت سربندر رفتیم و ح.
موتورسیکلت و اسلحه را با خود برد و من شب را در منزل ح. سپری کردم و روز
بعد هم به شیراز رفتم. پس از تفهیم اتهام به متهم و انجام تحقیقات مقدماتی،
بازپرس پرونده قرار بازداشت موقت وی را صادر و نامبرده را به زندان معرفی
نموده است. پزشکی قانونی جسد مقتول را معاینه و به شرح نظریه مورخ
۲۵/۱۲/۱۳۸۸علت تامه فوت وی را خونریزی وسیع داخلی و آسیب شدید احشاء داخلی
به دنبال اصابت پرتابه فلزی (گلوله) تعیین کرده است. حسب دستور بازپرس
پرونده متهم دیگر پرونده به نام ح.الف. که با همراهی م.الف. در تیراندازی
به سوی منزل مقتول مشارکت داشته توسط نیروی انتظامی دستگیر و در تحقیقات
اولیه ابتدا منکر همکاری خود شده و سپس با اعلام اظهارات متهم اصلی در خصوص
نحوه همکاری آنان در تیراندازی به سوی منزل مقتول، نامبرده اظهار داشته
که: قبول دارم سال گذشته موقع زمستان بود که م.الف. به منزل ما آمد و گفت
بیا میخواهیم جایی برویم من هم سوار موتور شدم و او پشت سر من نشست و به
درب منزل دوستش به نام ک.ن. در ابتدای روستای گ. رفت من بیرون منزل پیش
موتور ایستادم. م. داخل رفت و یک اسلحه کلاش آورد که آن را زیر کاپشن خود
گذاشته بود بعد گفت به روستای خ. پیش یکی از دوستانم برویم من هم حرکت کردم
و به سمت روستای خ. رفتم تا اینکه به یک کوچه رسیدیم گفت برو داخل کوچه
من هم رفتم تا انتهای کوچه که یک دفعه اسلحه را درآورد من دور زدم و او به
صورت رگبار تیراندازی کرد. من حرکت کردم و در حین حرکت هم تیراندازی کرد و
من به سمت شهر فرار کردم و دوباره به سمت روستای گ. به منزل ک.ن. رفتیم و
مرا آنجا پیاده کردند و خودش با ک. سوار موتور شدند و رفتند و من هم پیاده
به منزل خودمان رفتم. متهم در تحقیقات بازپرسی در دادسرا نیز همکاری خود
را پذیرفته و اظهارات قبلی را تأیید کرده است. پس از انجام تحقیقات و صدور
قرار مجرمیت و کیفرخواست در خصوص اتهامات انتسابی به متهمین آقای م.الف.
دایر بر ارتکاب بزه قتل عمدی مرحوم ع.ش. و آقای ح.الف. دایر بر معاونت در
قتل عمدی، پرونده به محاکم کیفری استان ارسال گردیده است. شعبه شانزده
دادگاه کیفری استان خوزستان با حضور اعضاء و نماینده دادستان، اولیایدم و
وکلای آنان تشکیل جلسه دادرسی داده و پس از قرائت متن کیفرخواست توسط
نماینده دادستان، اولیایدم که پدر و مادر مقتول بوده تقاضای قصاص متهم
م.الف. را نموده و نسبت به متهم ح.الف. به عنوان معاون جرم درخواست مجازات
قانونی کردهاند. وکیل اولیایدم نیز لایحهای تقدیم داشته که در جلسه
دادرسی قرائت گردیده است. متهم م.الف. در پاسخ به اتهام انتسابی دایر به
ارتکاب قتل عمدی مرحوم ع.ش. با سلاح کرم در جلسه دادرسی بیان داشته که از
پسر عموی مرحوم یک قبضه کلت کمری خریدم دو روز بعد ح. پسر عموی مرحوم
پشیمان شد و گفت بیا پولهایت را بگیر و من هم رفتم اسلحه کلت را به او
دادم چند روز بعد تماس گرفت و گفت که حالا بیا و پولهایت را بگیر وقتی که
برای گرفتن پولهایم رفتیم شکات و مأمورین آمدند و مرا دستگیر کردند من قتل
را قبول ندارم اگر من قتل را مرتکب میشدم به محل برنمیگشتم و من قتل را
انجام ندادم. س- علت اعترافات شما در مراحل تحقیقات اولیه چه بوده است
توضیح دهید؟ ج- من به قرآن قسم میخورم که برادر مرحوم که الآن حضور دارد
به عنوان تماشاگر به مأموران پول داد و گفت او را بزنید تا اعتراف کند و ح.
پسر عموی مرحوم که اسلحه را به من فروخت میداند که قاتل کیست و از روی
کتککاری اعتراف کردم و قسم میخورم که به مأمورین پول دادند و اسامی
مأمورین را میدانم و من قاتل نیستم و من ترس از خدا دارم و ح. خودش
میداند که قاتل کیست و چه کسی مرحوم را کشته است و من قتلی مرتکب نشدم و
اصلاً اختلافی با مرحوم نداشتم. س- آیا آثاری در خصوص شکنجه یا کتککاری
بنابر ادعای خودتان دارید و شکایتی کردهاید؟ ج- بله یک سال و اندی است که
مرا زدند و خود مأمورین مرا به دکتر بردند و ناخن یک انگشت پایم را کندند و
با میله مرا زدند ولی شکایت نکردم و اجازه حرف زدن به من نمیدادند. آقای
الف.ش. وکیل متهم نیز لایحهای در دفاع از موکل خود تنظیم و تقدیم دادگاه
نموده که در جلسه دادرسی قرائت شده است. متهم ردیف دوم آقای ح.الف. نیز در
جلسه دادرسی اتهام معاونت در قتل عمدی را نپذیرفته و ادعا نموده که در
آگاهی تحت شکنجه بوده و اظهارات و اقاریر قبلی تحت فشار و تهدید بیان شده
است. در جلسه بعدی دادرسی نیز متهمین اظهارات قبلی خود در جلسه اول دادرسی
را تکرار نموده و اتهامات انتسابی را رد کردهاند. دادگاه کیفری استان ختم
دادرسی را اعلام و به شرح دادنامه صادره شماره ۱۱۶مورخ ۱۲/۴/۱۳۹۱و با توجه
به محتویات پرونده، تحقیقات انجام شده، گزارش مرجع انتظامی، استماع دفاعیات
طرفین و وکلای آنها و لوایح تقدیمی و اینکه متهم ردیف اول (م.الف.) پس
از دستگیری مشخصات کامل همدست خود (متهم ردیف دوم) را اعلام و نامبرده نیز
پس از دستگیری در خصوص موضوع قتل به همراه متهم ردیف اول اقرار مینماید
ایضاً اقاریر صریح متهم ردیف اول و تشریح وقوع بزه ارتکابی و اینکه سلاح
مورد استفاده در بزه مرتکبه را از شخص ثالثی امانت گرفته و به محل حادثه به
همراه متهم ردیف دوم عزیمت و اقدام به تیراندازی به صورت رگبار مینماید.
نظریه کارشناس اسلحه و مهمات که جزئیات و نحوه تیراندازی و نوع اسلحه به
کار رفته را به تشریح بیان نموده است. گواهی پزشکی قانونی که علت تامه مرگ
مرحوم را اصابت پرتابه فلزی گلوله تشخیص داده است هر چند متهم م.الف. در
دفاعیات خود در مرجع تعقیب بیان داشته که قصد قتل مرحوم را نداشته بلکه قصد
تیراندازی و ترساندن دیگری را داشته است که همین دفاع نیز در اظهارات وکیل
ایشان بیان گردیده لیکن باید اذعان داشت که هرچند متهم قصد قتل را نداشته
است اما با عنایت به اینکه عمل متهم نوعاً کشنده است و شلیک با اسلحه به
سمت منزل مسکونی حتی بدون قصد نتیجه عملی است که وقوع قتل و یا حداقل جراحت
در منطقه مسکونی لاجرم نتیجه آن است و تیراندازی مستقیم به منزل مسکونی
(به درب حیاط منزل) به نحوی تفریط به نفس انسان است هر چند عامل قصد نتیجه
را نداشته باشد. لهذا با عنایت به مراتب مذکوره و با صرفنظر از دفاعیات
بلاوجه بعدی متهم ردیف اول در مرحله دادرسی، نظر به اینکه وی در هنگام
ارتکاب عمل تیراندازی، قصد فعل ارتکابی را داشته و عمل مذکور نیز نوعاً
منجر به نتیجه مذکور و موجب تفریط به نفس میگردد و همچنین اقاریر متعدد
متهم ردیف دوم و صورتجلسه مواجه حضوری متهمین (صفحات ۲۳۴ الی ۲۴۲). دادگاه
بزههای انتسابی به متهمین را محرز دانسته و مستنداً به مواد ۲۰۵،۲۰۴، بند
ب ماده۲۶۵،۲۶۱،۲۵۷،۲۱۹،۲۰۷،۲۰۶ قانون مجازات اسلامی حکم به محکومیت متهم
ردیف اول م.الف. به قصاص نفس به لحاظ ارتکاب قتل عمدی مرحوم ع.ش. و متهم
ردیف دوم ح.الف. به تحمل ۹ سال حبس تعزیری از حیث معاونت در قتل عمدی صادر
کرده است. پس از ابلاغ رأی صادره آقای الف.ش. به وکالت از محکومعلیه
م.الف. با تقدیم لایحهای نسبت به حکم قصاص صادره اعتراض و تجدیدنظرخواهی
نموده و در لایحه تقدیمی که مشروح آن در هنگام مشاوره قرائت میشود اجمالاً
اعلام کرده که موکل قصد تیراندازی به سوی مقتول نداشته و اختلاف وی با
پسرعموی مقتول به نام ح.ش. بوده است و تیراندازی صرفاً به درب و دیوار و
حیاط منزل مسکونی آنها و به قصد ترساندن صورت گرفته است و عمل ارتکابی
محکومعلیه از مصادیق بارز ماده ۲۹۶ قانون مجازات اسلامی در مورد خطای محض و
یا حتی از مصادیق در حکم شبه عمد موضوع ماده ۶۱۶ قانون بوده است و مرتکب
نه قصد جنایت نسبت به مجنیعلیه داشته و نه قصد فعل واقع شده را، همچنین
اطلاق عنوان اقرار بر اظهارات مملو از شک و شبهه و متعارض با قرائن و
امارات موجود در پرونده و با وجود انکار قاطع نزد قضات دادگاه غیرمنطقی و
غیرقانونی است ضمن اینکه اقاریر مأخوذه تحت آزار و اذیت و شکنجه بوده و
فاقد اعتبار میباشد. پرونده به انضمام لایحه تجدیدنظرخواهی وکیل
محکومعلیه به دیوانعالیکشور ارسال و ثبت و جهت رسیدگی به این شعبه ارجاع
گردیده است.
هیئت شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید. پس از قرائت گزارش آقای دکتر علیزاده
عضو ممیز اوراق پرونده و نظریه کتبی آقای سلیمانینیا دادیار
دیوانعالیکشور اجمالاً مبنی بر: «عمل ارتکابی متهم به قتل مشمول بند ب
ماده ۲۹۵ قانون مجازات اسلامی و از مصادیق قتل شبه عمد میباشد، عقیده بر
نقض دادنامه و رسیدگی مجدد در شعبه همعرض دارم.» دادنامه شماره
۱۱۶_۲۸/۴/۱۳۹۱ تجدیدنظرخواسته مشاوره نموده، چنین رأی میدهد:
درخواست تجدیدنظر (فرجامخواهی) وکیل محکومعلیه آقای م.الف. نسبت به
دادنامه شماره ۱۱۶مورخ ۲۸/۴/۱۳۹۱صادره از شعبه شانزدهم دادگاه کیفری استان
خوزستان در خصوص محکومیت نامبرده به قصاص نفس به لحاظ ارتکاب قتل عمدی
مرحوم ع.ش. به علت مغایرت حکم صادره با موازین شرعی و مقررات قانونی موجه
میباشد زیرا حسب محتویات پرونده و مفاد دادنامه صادره تجدیدنظرخواسته
هرچند متهم به وسیله اسلحه گرم به سوی منزل مسکونی مقتول و پسرعموی وی
تیراندازی کرده و در اثر اصابت یکی از گلولههای شلیک شده به مرحوم ع.ش.،
مجنیعلیه به قتل رسیده است ولکن نظر به اینکه متهم قصد قتل مرحوم را
نداشته و اختلاف و درگیری وی با پسرعموی مقتول به نام ح.ش. بر سر اسلحه کلت
کمری خریداری شده بوده و تیراندازی توسط متهم نیز بدون هدفگیری به سوی
مقتول و به قصد ترساندن آقای ح.ش. پسرعموی مقتول به طرف دیوار و درب حیاط
منزل مسکونی آنان صورت گرفته است که چنین عملی نوعاً کشنده محسوب نمیشود
نتیجتاً بزه انتسابی به متهم مشمول مقررات بند ب ماده ۲۰۶ قانون مجازات
اسلامی حاکم بر موضوع (مورد استناد دادگاه) نبوده و از مصادیق قتل عمد
نمیباشد بلکه عمل ارتکابی متهم مشمول مقررات بند ب ماده ۲۹۵ قانون مجازات
اسلامی بوده و از مصادیق قتل شبه عمد محسوب میشود بند پ ماده ۲۹۱ قانون
مجازات اسلامی جدید نیز مؤید آن میباشد. لهذا به استناد بند ب ماده ۲۶۵
قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور کیفری و شق چهار آن
رأی صادر نقض و پرونده جهت رسیدگی مجدد به شعبه همعرض دادگاه کیفری استان
خوزستان ارجاع میگردد. در ضمن با توجه به دادنامه تجدیدنظرخواسته در خصوص
حکم قصاص نفس صادره، به لحاظ اینکه محکومیت متهم ردیف دوم آقای ح.الف. حیث
معاونت در قتل عمدی نیز غیرموجه و منتفی میباشد هر چند نامبرده یا وکیل
وی در این مرحله تجدیدنظرخواهی نکردهاند ولیکن رأی صادره از این جهت قابل
تجزیه و تفکیک نبوده و محکومیت مشارالیه نیز نقض میشود که رسیدگی مجدد به
اتهام وی نیز توأم با متهم اصلی در دادگاه همعرض صورت خواهد گرفت.
رئیس شعبه پانزدهم دیوانعالیکشور ـ مستشار
قدیانی ـ علیزاده