بررسی پدیده کودکان کار در ایران
کودکان کار و خیابان به دلیل موقعیت اجتماعی خود باید از حمایت بیشتری از سوی جامعه برخوردار شوند بر اساس آمار سازمان بینالمللی کار در سال ۲۰۰۴ بیش از ۲۴۳ میلیون کودک در سطح جهان مشغول به کار هستند که بالاترین سهم را کشورهای آفریقایی و آسیایی بهویژه هند و پاکستان دارند.
ایران نیز از کودکان کار تهی نیست این کودکان به دلیل کم سن و سال بودن و عدم نظارت دستگاهها در بسیاری از موارد استثمارشده و بر اساس ارزش واقعی کار خود حقوق دریافت نمیکنند در ایران آمار دقیقی از تعداد کودکانی که در بخشهای مختلف کار میکنند در دسترس نیست ولی برخی آمارهای غیررسمی تعداد این کودکان را بیشتر از ۹۰۰ هزار نفر برآورد کردهاند، یعنی ۹۰۰ هزار نفری که رسماً ثبتشدهاند.
از این تعداد نیمی کار ثابت دارند و بهصورت تماموقت کار میکنند. نیمی دیگر بهعنوان کارگر فصلی در کورهپز خانههای آجرپزی و قالیبافیها مشغول کار هستند. در مجموع ۸۰ درصد کودکان خیابانی، کودکان کار هستند که به علت فقر اقتصادی خانوادهها، مجبور به کار در خیابان هستند و بیشتر آنها در استانهای خراسان، تهران، لرستان و کردستان به سر میبرند.
۹۰ درصد این کودکان دارای والدین هستند، ۸۰ درصدشان مهاجرند که ۴۲ درصد آنها از روستاها و شهرهای دیگر کشور و ۳۸ درصد از کشورهای دیگر آمدهاند و از نظر جنسیت نیز ۷۸ درصد آنها مذکر و در فاصله ۵ تا ۱۸ سالگی قرار دارند.
این در حالی است که بر اساس قانون کار ایران، به کار گماردن کودکان کمتر از ۱۵ سال ممنوع است و بهکارگیری نوجوانان ۱۵ تا ۱۸ سال نیز در شغلهای سخت و زیانآور ممنوع است. قانون کار ایران، کار کودکان زیر ۱۵ سال را ممنوع کرده اما کار برای ردههای سنی ۱۵ تا ۱۸ سال که قانون آنها را “نوجوان” مینامد، با شرایطی مجاز شناختهشده است ساعت کار نوجوانان در قانون کار یک ساعت کمتر از ساعت کار کارگران معمولی است و کارفرما حق ندارد کارهای اضافی سخت و زیانآور را به نوجوانان واگذار کند.
چهار سال پیش دولت ایران برای حذف کار نوجوانان نیز مقررات تازهای وضع کرد و بر اساس آن ۲۳ نوع شغل برای افراد ۱۵ تا ۱۸ سالهای که با عملیاتی نظیر جوشکاری و کار با وسایل با ارتعاش بالا سروکار دارند، ممنوع شد. شرط بهکارگیری نوجوانان در قانون کار این است که نوجوان در بدو استخدام بهوسیله سازمان تأمین اجتماعی مورد آزمایشهای پزشکی قرار بگیرد. این آزمایشها حداقل سالی یکبار تجدید میشود و اگر آزمایشهای پزشکی با نوع کار تناسب نداشته باشد کارفرما موظف است در حدود امکانات خود شغل کارگر را تغییر دهد. بر اساس این قانون، استفاده از کودکان و نوجوانان در حفر قنات، کار در دامداریها، کشتارگاهها، کارگاههای قالیبافی و زیلوبافی، کورهپز خانهها و نانواییها ممنوع شده است.
با آنکه سالها از تصویب این قانون کار و مقررات ممنوعیت کار کودکان و نوجوانان گذشته اما شواهد نشان میدهد که این قوانین تأثیری در بهکارگیری کودکان نداشته است و استفاده از کودکان و نوجوانان در بسیاری از مشاغل نظیر نانوایی، آهنگری و قالیبافی در ایران مرسوم است.
برای مثال، بسیاری از این کودکان، براثر فقر و نداری خانوادههایشان به کار طاقتفرسا در کارگاهها و نیز فروشندگی در خیابانها کشیده شدهاند؛ اما هستند کودکانی که در خود خانوادهها به کار اجباری، از قبیل نگهداری از فرزندان کوچکتر، گماشته میشوند.
علل اشتغال به کار کودکان
مسأله کار کودکان عمدتاً با فقر خانوادهها در ارتباط است؛ کودکان خانوادههای کمدرآمد و بیبضاعت ناگزیرند که یا با شرکت در کارهای دستهجمعی و یا یافتن کاری در خارج از منزل به نحوی در افزایش درآمد خانواده تأثیرگذار باشند.
فقر خانوادهها یکی از جنبههای عقبماندگی اقتصادی اجتماعی و فرهنگی است که امروزه گریبان گیر بسیاری از جوامع و کشورها شده است. عامل عمدهی دیگری که موجب روی آوردن کودکان به بازار کار میباشد، فقدان یا نامطلوب بودن مراکز آموزشی و یا دور بودن این مراکز از محل زندگی کودکان است.
این امر خود ناشی از نارساییهایی است که در تعمیم قوانین مربوط به حمایت و آموزش کودکان و همچنین، در امر نظارت برابری قوانین، وجود دارد و دیگر اینکه اشتغال به کار کودکان با افزایش معضلات اجتماعی، اعتیاد، طلاق، مهاجرت روستاییان به شهرها، بیکاری و… که حاصل توزیع نابرابر ثروت و شکاف روزافزون طبقاتی هستند، نسبت مستقیم دارد؛ چرا که با وخیم شدن وضعیت خانوادهها از لحاظ اجتماعی و اقتصادی، بخشی از بار سنگین تأمین درآمد خانوادهها روی شانههای نحیف کودکان سنگینی میکند و هزاران کودک بهرغم میل باطنی و به علت فقر خانوادههایشان در چرخه زودرس کار و تلاش جانفرسا قرارگرفته و نانآوران کوچک خانوادهها میشوند؛ و البته علل این نابسامانی را باید در سیاستهای اقتصادی و اجتماعی اتخاذشده جستوجو کرد.
کار در خیابان علاوه بر اینکه گریبان گیر هزاران کودک این سرزمین است نشاندهنده ناکارآمدی سیاستهای اتخاذشده در خصوص مسایل و معضلات اجتماعی است و شاید به همین سبب است که انواع و اقسام طرحهای ضربتی و غیر ضربتی برای جمعآوری این کودکان اجراشده است… گر غیرازاین بود برای هزاران کودک کارگر دیگر که در کارگاههای پنهان به کار اشتغال دارند نیز باید حساسیت بیشتری نشان داده میشد چرا که آسیبهایی بسیار بیش از آنچه متوجه کودکان خیابانی است، دیگر کودکان شاغل را تهدید میکند.
از سویی دیگر عملکرد متناقض مسؤولین اجرایی کشور در طرح ساماندهی کودکان خیابانی موجب روزافزون تعداد کودکان خیابانی نیز شده است.