کاتوزیان / حقوق و عدالت
کاتوزیان، امیر ناصر، مجله نقد و نظر، بهار و تابستان 1376، شماره 10 و 11، از صفحه 34 تا 57، حقوق و عدالت (24 صفحه)
الف: مفهوم عدالت
تعریف عدالت
«عدالت»
مفهومی است که بشر از آغاز تمدن خود میشناخته و برای اسـتقرار آن
کـوشیده اسـت. مشاهده طبیعت و تاریخ رویدادها، و اندیشه در خلقت از دیرباز
انسان را متوجه ساخت که جهان، بیهوده آفریده نـشده است; هدفی را دنبال
میکند و نظمی بر آن حکمفرماست (2) . انسان نیز در این مجموعه منظم و بـا
هدف قرار گرفته اسـت و بـا آن همگام و سازگار است. بنابراین، هرچه در
راستای این نظم طبیعی باشد، درست و عادلانه است. حقوق نیز از این قاعده
بیرون نیست و مبنای آن در مشاهده موجودات و اجتماعهای گوناگون است. پس، از
ملاحظه «آنچه هست» میتوان بـه جوهر «آنچه باید باشد» دستیافت. به بیان
دیگر، در شیوه ارسطویی جستجوی عدالت نیز واقعگرایی دیده میشود و پایه آن
مشاهده و تجربه است. (3)
این مقاله جای تفصیل برای ملاحظه سیر تاریخی عقاید نیست، ولی تـعریفهای مـهمی که از عدالتشده استبدین گونه خلاصه میشود:
افلاطون; عدالت اجتماعی
افلاطون
در کتاب «جمهور» به تفصیل از عدالتسخن میگوید. (4) به نظر او عدالت
آرمانی است که تنها تربیتیافتگان دامان فلسفه به آن دسترسی دارند و بـه
یـاری تجربه و حس نمی توان به آن رسید. عدالت اجتماعی در صورتی برقرار
میشود که «هرکس به کاری دست زند که شایستگی و استعداد آن را دارد، و
از مداخله در کار دیگران بپرهیزد». پس، اگر تاجری به سـپاهیگری بـپردازد یا
یک فرد سپاهی حکومت را به دست گیرد، نظمی که لازمه بقا و سعادت
اجتماع استبه هم خواهد ریخت و ظلم جانشین عدل خواهد شد.
حکومت، شایسته
دانایان و خردمندان و حکیمان اسـت و عـدل آن اسـت که اینان بر موضع خـود
قـرار گـیرند و، به جای پول و زور، خرد بر جامعه حکومت داشته باشد.
بیگمان،
مقصود افلاطون طبقاتی کردن جامعه به شیوه خوانسالاران نبوده است. زیرا،
در جـامعه آرمـانی او اوصـاف سپاهیگری و حکمت و تجارت اکتسابی است نه
ذاتی یـا ارثـی، و معیار توصیف اشخاص به هنگام اشتغال است نه ولادت. با
وجود این، بر آن خرده گرفتهاند که چرا وضع شـغل و مـعلومات شـخص او