حقوق ایران

مطالب حقوقی و فقهی

حقوق ایران

مطالب حقوقی و فقهی

چهارشنبه, ۶ بهمن ۱۳۹۵، ۱۱:۵۶ ق.ظ

احراز اعتبار امر مختومه در خصوص قرار

احراز اعتبار امر مختومه در خصوص قرار

کلمات کلیدی:

مرجع صدور:         شعبه ۱۱ دادگاه تجدید نظر استان تهران

چکیده:

در صورتی که در دادنامه صادره در خصوص دعوی، صدور قرار قید شده باشد ولی محتویات آن افاده حکم نماید، دعوی از اعتبار امر مختومه برخوردار است.

تاریخ رای نهایی: ۱۳۹۳/۱۱/۱۵             شماره رای نهایی: ۹۳۰۹۹۷۰۲۲۱۱۰۲۰۲۲

رای بدوی

 

درخصوص دادخواست تقدیمی از طرف خانم ط.الف. فرزند غ. به طرفیت آقای د.الف. فرزند الف. به خواسته استرداد مال (منقول) الزام خوانده به استرداد طلاجات بانضمام خسارات دادرسی؛ دادگاه با ملاحظه اوراق و محتویات پرونده از جمله اظهارات طرفین که مبین اتخاذ تصمیم نسبت به موضوع می‌باشد ازجمله فتوکپی مصدق دادنامه ۶۴۲/۹۲ مورخ ۱۰/۷/۹۲ شعبه ۱۸۲ دادگاه حقوقی تهران، هرچند در دادنامه قید گردیده قرار رد دعوی صادر می‌گردد، ولی محتویات دادنامه افاده‌ای بر اینکه دادنامه مذکور قرار باشد نمی‌نماید. ازجمله در دادنامه موضوع دادگاه قید نموده است دعوی مطروحه به جهت ضعف

۰ نظر ۰۶ بهمن ۹۵ ، ۱۱:۵۶
محمد مجد
چهارشنبه, ۶ بهمن ۱۳۹۵، ۱۱:۵۶ ق.ظ

ملاک زمانی تشخیص منجز بودن یا نبودن خواسته

ملاک زمانی تشخیص منجز بودن یا نبودن خواسته

 

مرجع صدور:         شعبه ۱ دادگاه تجدید نظر استان تهران

چکیده:

ملاک تشخیص صحت یا عدم صحت دعوی بدوی از حیث منجز یا غیر منجز بودن خواسته، تاریخ تقدیم دادخواست بدوی است و اصلاح این موضوع در مرحله تجدیدنظر چنانچه دادخواست به لحاظ منجز نبودن در دادگاه بدوی رد گردد امکان پذیر نیست.

تاریخ رای نهایی: ۱۳۹۳/۰۳/۲۵             شماره رای نهایی: ۹۳۰۹۹۷۰۲۲۲۵۰۰۷۱۶

رای بدوی

 

در خصوص دعوی آقای م. و. به‌طرفیت ۱- آقای م.ز. ۲- خانم م.ش. با وکالت آقای الف.ف. ۳- آقایان س. ۴- ح. ۵- ع. ر. شهرت هر سه الف. ۶-آقای ع.س. ۷- آقای م.الف. ۸- خانم ن.ز. ۹- خانم الف.الف.. به خواسته الزام به تنظیم سند رسمی ملک مقوم به ۰۰۰/۰۰۰/۵۱ ریال منطقه رأی ملک ۰۰۰/۰۰۰/۵۱ ریال. توضیح اینکه به شرح دادخواست اعلام شد ((اینجانب م. و. یک دستگاه آپارتمان به انضمام یک واحد پارکینگ واقع در طبقه سوم شرقی از ملک پلاک ثبتی ۱۰۶۱۳ فرعی ۱۲۴ اصلی واقع در بخش ۱۱ حوزه ثبتی تهران به آدرس بلوار فردوس خیابان . . . از آقای م.ز. فرزند ح. (که بر اساس قرارداد مشارکت در ساخت شماره ۲ مورخ ۴/۱۱/۷۸ سازنده ملک و طرف قرارداد مالک بوده است.) طی مبایعه‌نامه شماره ۰۰۲/۸۵ خریداری نموده‌ام. بر اساس این مبایعه‌نامه می‌بایستی تا مورخ ۲۰/۶/۸۵ سند این آپارتمان بنام اینجانب صادرشده و ملک موردنظر تحویل اینجانب می‌گردید. متأسفانه تاکنون فروشنده به بهانه‌های مختلف

۰ نظر ۰۶ بهمن ۹۵ ، ۱۱:۵۶
محمد مجد

تاریخ رای نهایی: ۱۳۹۱/۰۶/۲۶


شماره رای نهایی: ۹۱۰۹۹۷۰۲۲۳۵۰۰۶۷۵
رای بدوی
در خصوص دعوی آقای (ع. ح. ی.) با وکالت آقای (م. ح. الف.) به طرفیت خواندگان خانم (م. ب.) با وکالت آقای (الف.ش.م.) و آقای (ر.ص.) به خواسته الزام خواندگان به تنظیم سند رسمی شش دانگ یک دستگاه آپارتمان جزء پلاک ثبتی ۵۴۱۲/۲۵ بخش ۱۱ تهران با جمیع منضمات یک باب انباری و پارکینگ و سپس تحویل آپارتمان مذکور و مطالبه وجه التزام عدم حضور در دفترخانه به شرح بند ۷ مبایعه¬نامه و خسارت تأخیر در تحویل مبیع روزانه مبلغ یک میلیون ریال از تاریخ ۴/۴/۹۰ لغایت زمان تحویل به انضمام خسارات دادرسی؛ به اعتقاد دادگاه خواسته الزام به تنظیم سند رسمی وارد و مقرون به دلیل می¬باشد؛ زیرا خوانده ردیف دوم  آقای (ر. ص.) از سوی خوانده ردیف یکم  به موجب وکالت¬نامه شماره ۱۱۰۹۸۱ – ۷/۴/۸۹ تنظیمی در دفتر اسناد رسمی شماره ۳۱۶ تهران با داشتن اختیارات قانونی، در مقام انعقاد عقد بیع با خواهان دعوی بر آمده، که به موجب مبایعه¬نامۀ شمارۀ ۰۱۲۴۹۷ مشاورین مسکن (ب. ع.) خواندگان یک دستگاه آپارتمان از پلاک ثبتی ۵۴۱۲ فرعی از ۲۵ اصلی به مساحت ۶۰/۱۳۶ متر مربع واقع در …  را به خواهان فروخته¬اند و با اخذ چک، که وسیله پرداخت می¬باشد، بیع به نحو قطعی تحقق و تثبیت یافته است و دفاعیات وکیل خوانده ردیف یکم مبنی بر اینکه در قسمت نام فروشنده ذیل مبایعه¬نامه، امضای نامبرده ملاحظه نمی¬گردد و مبایعه¬نامه بدون امضای مالک صادر گردیده، این ادعا به لحاظ امضای وکیل مشارٌالیها که نشانگر وقوع عقد بیع از سوی فروشنده که وکیل مالک آپارتمان بوده، مندفع و مردود بوده و رافعِ مسئولیتِ نامبرده در انتقال ملک به خریدار نیست؛ با این وصف اقتضای قانونی جهت استفاده مشتری از انحای انتفاعات مالکیت خویش و نیز تعهدِ خواندگان به تنظیم سند رسمی، مبرهن می¬سازد که مالکیت رسمی مورد معامله به نام مشارٌالیه ثبت گردد و چون دلیلی بر ایفاء یا اسقاط تعهد از ناحیه خواندگان ابراز نشده است، لذا دادگاه دعوی خواهان را ثابت تشخیص و مستنداً به مواد۱۰ و ۲۱۹ و ۲۲۳ قانون مدنی و ۵۱۵ و ۵۱۹ قانون آیین دادرسی دادگاه-های عمومی و انقلاب در امور مدنی، حکم به الزام خواندگان به حضور در دفتر اسناد رسمی، نسبت به انتقال و تنظیم سند رسمی ملک مورد معامله با توابع و لواحق آن شامل انباری و پارکینگ در قبال دریافت کل ثمن معامله که تا کنون وصول نشده است، به نام خواهان صادر و اعلام می¬نماید و همچنین خواندگان را به پرداخت مبلغ (۰۰۰/۹۷۰) ریال بابت هزینۀ دادرسی و مبلغ( ۰۰۰/۶۲۰/۱ )ریال بابت حق¬الوکاله وکیل در حق خواهان محکوم می¬نماید و اما در خصوص تحویل آپارتمان نظر به اینکه دعوی تحویل مبیع فرع بر مالکیت خواهان می-باشد و در مانحنُ¬فیه خواهان مالکیتی بر مورد معامله ندارد، لذا مستنداً به ماده ۲ قانون آیین دادرسی دادگاه¬های عمومی و انقلاب در امور مدنی، قرار عدم استماع دعوی صادر و اعلام می-نماید و در خصوص وجه التزام عدم حضور فروشندگان در دفترخانه جهت تنظیم سند و عدم تخلیه مورد معامله در موعد مقرر، با عنایت به مراتب صدرالذکر که بیانگر آن است [که]  عدم حضور خواندگان و عدم تخلیه به لحاظ اختلاف متداعیین در خصوص عدم وقوع عقد بیع بوده و این امر موجب عدم حضور خواندگان در دفترخانه و عدم تخلیه ملک متنازعٌ فیه شده است، لذا دعوی خواهان را غیر ثابت تشخیص و حکم به ردِ آن صادر و اعلام می¬نماید. اما در خصوص دعوی تقابل مبنی بر صدور حکم بر ابطال مبایعه¬نامۀ شماره ۰۱۲۴۹۷ مورخ ۴/۲/۹۰ به انضمام هزینه¬های دادرسی، نظر به اینکه چون مطابق مدلولات صدرالذکر دادگاه وقوع عقد بیع را محرز دانسته و با توجه به اینکه اصل صحت و لزوم قراردادها تکیه-گاهی است که با اتکا با آن در صورت شک و تردید در صحت و لزوم عقد باید اصل را پذیرا گشت. لذا دادگاه به جهات مذکور دعوی تقابل را وارد ندانسته و به رد آن انشای حکم می¬نماید. رأی صادره حضوری و ظرف ۲۰ روز از تاریخ ابلاغ، قابل تجدید نظر در محاکم محترم تجدید نظر استان تهران می باشد.
رئیس شعبۀ ۱۰۵ دادگاه عمومی ‌حقوقی تهران – فرهادی
رای دادگاه تجدید نظر
تجدیدنظرخواهی خانم (م. ب.) و (ر. ص.) با وکالت (ح. ح. ز.) و (م. ع.) نسبت به آن بخش از دادنامه شمارۀ ۹۱۰۰۵۵ مورخه ۳۱/۱/۹۱ صادره از شعبۀ ۱۰۵ دادگاه عمومی حقوقی تهران که طی آن ضمن صدور حکم به رد دعوی تقابل تجدیدنظرخواهانها به خواسته ابطال مبایعه¬نامۀ شمارۀ ۰۱۲۴۹۷ مورخه ۴/۲/۹۰ حکم به محکومیت آنان به حضور در دفتر اسناد رسمی نسبت به انتقال و تنظیم سند رسمی ملک مورد معامله با توابع آن و پرداخت هزینۀ دادرسی و حق-الوکاله وکیل له خواهان اصلی صادر گردیده است، وارد و موجّه است و اصدار رأی در محدودۀ تجدیدنظرخواهی بنا به دلایل ذیل، مخدوش و در
۰ نظر ۰۶ بهمن ۹۵ ، ۱۱:۵۵
محمد مجد

تاریخ رای نهایی: ۱۳۹۳/۰۱/۳۱


شماره رای نهایی: ۹۳۰۹۹۷۰۹۰۷۵۰۰۰۰۴
خلاصه جریان پرونده

حسب محتویات پرونده محاکماتی و بر اساس گزارش مورخ ۲۲/۱۲/۸۸ مأمورین پاسگاه انتظامی خنافره شهرستان شادگان مقارن ساعت ۳۰/۲۲ توسط دو نفر که سوار بر یک دستگاه موتور سیکلت بوده‌اند به منازل آقایان ع.ش. فرزند ع. و ج.ش. فرزند ح. با اسلحه جنگی کلاشینکف تیراندازی می‌شود براثر تیراندازی مذکور آقای ع.ش. مورد اصابت گلوله قرار گرفته و مجروح می‌گردد که توسط اهالی محل جهت مداوا به بیمارستان منتقل و به علت وخامت جسمی و شدت جراحات وارده در بیمارستان فوت می‌نماید. ضاربین پس از تیراندازی از محل متواری می‌شوند. پس از گزارش اولیه نیروی انتظامی،‌ بازپرس شعبه اول دادسرای عمومی و انقلاب شادگان در معیت اکیپی از پلیس آگاهی در محل وقوع جرم حضور یافته و با بررسی صحنه جرم و انجام تحقیقات محلی صورت‌جلسه‌ای تنظیم کرده که دلالت دارد مهاجمین با یک دستگاه موتورسیکلت ساعت ۱۰ شب مورخ ۲۲/۱۲/۸۸ بدواً به منزل شخصی به نام ج.ش. تیراندازی کرده‌اند و منزل نامبرده در انتهای خیابان قرار دارد که به صورت بن بست می‌باشد و متهمان پس از تیراندازی به منزل مذکور در همان خیابان برگشته‌اند و به منزل آقای ع.ش. هم تیراندازی نموده‌اند. در بررسی‌های به عمل آمده از منازل موصوف آثار اصابت تعداد ۷ تیر به درب منزل ج.ش. مشاهده می‌گردد و هفت عدد پوکه هم در محل توسط عوامل نیروی انتظامی کشف شده است. آثار اصابت یک عدد تیر هم به منزل ع.ش. به روی درب حیاط مشهود است که همین تیر به آقای ع.ش. اصابت نموده و باعث قتل ایشان شده است. حسب تحقیقات انجام شده

۰ نظر ۰۶ بهمن ۹۵ ، ۱۱:۵۵
محمد مجد
چهارشنبه, ۶ بهمن ۱۳۹۵، ۱۱:۵۴ ق.ظ

نحوه تعیین داور مرضی‌الطرفین

نحوه تعیین داور مرضی‌الطرفین

مرجع صدور:       شعبه ۱۵ دادگاه تجدید نظر استان تهران

چکیده:

در صورتی که در قرارداد داوری مقرر شده باشد که هریک از طرفین یک داور اختصاصی معرفی نمایند و داور سوم با توافق دو داور دیگر تعیین گردد، دادگاه نمی‌تواند وارد موضوع تعیین داور مرضی‌الطرفین شود و در صورت استنکاف داوران اختصاصی درتعیین داور مرضی‌الطرفین، رسیدگی به اختلاف در صلاحیت دادگاه قرار خواهد گرفت.

تاریخ رای نهایی: ۱۳۹۲/۰۵/۱۷        شماره رای نهایی: ۹۲۰۹۹۷۰۲۲۱۵۰۰۵۴۵

رای بدوی

 

درخصوص دعوی شرکت ب.الف. با وکالت آقای ح.ز. به‌طرفیت شرکت چ.الف. با وکالت آقایان الف.م. و ر.ص.، به‌خواسته اعتراض به رأی داوری مورخ ۹/۷/۹۰ و ابطال آن. دادگاه با توجه به اظهارات وکلای طرفین و جمیع اوراق پرونده و مفاد رأی داوری، مآلاً دادخواهی را بنابه جهات استدلالی ذیل وارد نمی‌داند. ۱ـ داوری‌نامه به‌شرح دادنامه شماره ۲۶۵ مورخ ۳۰/۳/۹۰ صادرگردیده و طی آن دادگاه مقرر داشته، دفتر با تذکر عواقب شرعی به داوران خواسته شود، بدون التزام به تشریفات دادرسی مدنی؛ لیکن با توجه به اصول قوانین موجد حق، ظرف مدت قانونی نسبت به صدور رأی اقدام نمایند و پیرو این دستور، دفتر دادگاه برای داور منتخب اخطاریه ارسال نموده و این اخطاریه درتاریخ ۲۰/۴/۹۰ به سر داور ابلاغ گردیده است و رأی داوری نیز درتاریخ ۱/۷/۹۰ به دادگاه تسلیم شده است. لذا رأی داوری در مهلت سه ماهه موضوع تبصره ماده ۴۸۴ قانون آیین دادرسی مدنی می‌باشد و ایراد خوانده محترم به خارج از مهلت بودن رأی وارد نمی‌باشد. ۲ـ سرعت و اعتماد از اصول حقوق تجارت و روابط تجاری است و لازمه منطقی و عرفی سرعت در شکل‌گیری روابط تجاری، اعتماد به ظاهر است. چرا که درغیر این صورت، وقت قابل توجهی باید صرف بررسی ظاهر به منظور حصول اعتماد شود که این خود موجب کندی ایجاد روابط تجاری خواهد شد. بنابراین چنانچه از ظاهر متعارف، نماینده بودن شخص طرف قرارداد استنباط شود، اصیل در برابر ثالث، متعهد و مسئول است. در مانحن‌فیه ذیل قرارداد داوری، یکی از اعضا هیأت‌مدیره شرکت ب.الف. و مدیر ب.الف. آن شرکت، امضاء نموده‌اند و خوانده به

۰ نظر ۰۶ بهمن ۹۵ ، ۱۱:۵۴
محمد مجد
چهارشنبه, ۶ بهمن ۱۳۹۵، ۱۱:۵۴ ق.ظ

قرارداد داوری قائم به طرفین

انتقال موضوع قرارداد داوری به شخص ثالث

مرجع صدور:       شعبه ۱۵ دادگاه تجدید نظر استان تهران نتقال موضوع قرارداد داوری به شخص ثالث

مرجع صدور:       شعبه ۱۵ دادگاه تجدید نظر استان تهران

تاریخ رای نهایی: ۱۳۹۲/۰۵/۰۷        شماره رای نهایی: ۹۲۰۹۹۷۰۲۲۱۵۰۰۵۵۱

رای بدوی

درخصوص دعوی آقای م.س. با وکالت آقایان ح.م.، الف.م. به‌طرفیت خواندگان به‌نام‌های ۱ـ س.م. با وکالت ف.م. ۲ـ ش.چ. ۳ـ ب.ط. ۴ـ بانک مسکن اسلامشهر (شعبه مرکزی)، به‌خواسته الزام به فک رهن و تسویه حساب وجوه دیرکرد وام بانکی، مازاد بر تعهدات مندرج در قرارداد تنظیمی و سند رسمی ۱۲۷۰۹ جزء پلاک ثبتی ۴۷۳۶ فرعی از ۵۴ اصلی قطعه ۱۱۹، موضوع یک واحد آپارتمان و الزام خواندگان به حضور در دفتر اسناد رسمی و انتقال سند به‌نام موکل، با حفظ حقوق مرتهن به انضمام خسارات قانونی. خلاصه مفاد دادخواست تقدیمی وکلای خواهان و دفاعیات ایشان به این شرح است که خوانده ردیف اول طبق قرارداد، مستندات ضمیمه آپارتمانی را به خوانده ردیف دوم فروخته است و ایشان نیز به خوانده ردیف سوم فروخته است و موکل از خوانده ردیف سوم خریده است و چون آپارتمان مذکور دارای وام بانکی بوده و آقای خوانده طبق مفاد قرارداد، مکلف بوده است ضمن انجام تفکیک و اقدامات مقدماتی و تهیه دفترچه اقساط آن را تحویل موکل بدهد، به دلیل عدم انجام این مقدمات، باعث شده است به وام بانکی دیرکرد تعلق گیرد و در نتیجه تقاضای محکومیت خواندگان به‌شرح فوق را کرده است و وکیل خوانده ردیف اول، ضمن حضور در جلسات رسیدگی به‌شرح لوایح جداگانه دفاع کرده است که موکل ایشان در مقابل خواهان متعهد نبوده است و چون موکل ملک را به خوانده ردیف دوم فروخته است، هرگونه تعهدی در مقابل خواهان برعهده خوانده ردیف دوم است و دعوی متوجه خوانده ردیف اول نمی‌باشد و تقاضای رد دعوی کرده است. در مقابل این ادعای وکیل خوانده ردیف اول، وکلای خواهان توضیح دادند که قرارداد فی‌مابین آقای چ. و آقای خوانده ردیف اول به‌نظر صوری می‌باشد و در توجیه این ادعا بیان کرده‌اند اگر ایشان ذی‌نفع نمی‌باشد، پس چرا نسبت به انتقال سند به‌نام دیگر خریداران از خوانده ردیف دوم در دفترخانه اقدام کرده است، در حالی‌که در مقابل آنان هیچ تعهدی نداشته است و یا چرا اسناد قطعات تفکیکی را به‌نام خوانده ردیف دوم که به ایشان فروخته است، نکرده است، بلکه به‌نام خودش صادر کرده است و در نهایت ایشان را ذی‌نفع و متعهد دانسته‌اند. دادگاه با بررسی اوراق و محتویات پرونده و مستندات ابرازی طرفین و نیز لوایح و اظهارات ایشان، نظر به اینکه حسب استعلامات بانکی، اولاً وام بانکی به‌نام خوانده ردیف اول می‌باشد و ثانیاً پلاک ثبتی نیز که در رهن بانک می‌باشد، به‌نام خوانده ردیف اول می‌باشد و اسناد قطعات تفکیکی نیز به‌نام ایشان می‌باشد و نظر به اینکه برخلاف ادعای وکیل خوانده ردیف اول، هیچ دلیلی مبنی بر تعلق وام به‌نام خوانده ردیف دوم نمی‌باشد و نظر به اینکه وکیل خوانده ردیف اول به طور ضمنی و صریح انتقال سند به‌نام خواهان را قبول دارد، و لیکن تعهد به‌پرداخت دیرکرد و تهیه دفترچه و تحویل آن به خواهان را قبول ندارد، در حالی‌که طبق استعلام بانکی و عرف و قانون نظر به اینکه وام بانکی به‌نام ایشان می‌باشد و ایشان می‌توانند اشخاص دیگری را به بانک معرفی و انتقال دهد، در نتیجه تهیه مقدمات و از جمله دفترچه و تحویل آن به منتقل‌الیهم به عهده ایشان است و نظر به اینکه خوانده ردیف اول به این تعهد عرفی و قانونی عمل نکرده و بر فرض که تعهد ایشان در مقابل خوانده ردیف دوم باشد، خواندگان ردیف دوم و سوم با همان شرایط و بدون قید به خواهان منتقل کردند و در نتیجه هم، چنانکه خوانده ردیف اول در مقابل خوانده ردیف دوم متعهد به تهیه مقدمات (دفترچه اقساط و فراهم‌کردن زمینه پرداخت اقساط وام به‌عنوان لوازم عقلی و عرفی) درصورت انتقال می‌باشد، با انتقال وام و ملک توسط خوانده ردیف دوم به ایادی بعدی، از جمله خواهان با همان شرایط، به‌عنوان

۰ نظر ۰۶ بهمن ۹۵ ، ۱۱:۵۴
محمد مجد

حکم بر  عدم تلقی دین ناشی از محکومیت های جزایی به عنوان دیون تجاری تاجر

مرجع صدور:     شعبه ۱۵ دادگاه تجدید نظر استان تهران
چکیده:     دین ناشی از محکومیت به کلاهبرداری به علت ماهیت مجرمانه آن و فقدان مشروعیت قانونی و اینکه، شخص، قصد بردن مال غیر به صورت متقلبانه را دارد نمی‌تواند در ردیف دیون تاجر ورشکسته که در راستای شغل خود بدان دچار شده،  قرار گرفته و مبنای صدور حکم ورشکستگی شود.
تاریخ رای نهایی: ۱۳۹۲/۰۱/۲۸     شماره رای نهایی: ۹۲۰۹۹۷۰۲۲۱۵۰۰۰۵۰
رای بدوی

در خصوص دادخواست خواهان به طرفیت خواندگان به خواسته تقاضای صدور اعلام ورشکستگی به دلیل عجز از پرداخت دیون موضوع رد مال حکم کیفری شماره ۷۵- ۲۷/۷/۸۶ شعبه ۱۱۹۳ جزائی و ۳۱- ۱۱/۲/۸۷ شعبه ۷۰ تجدیدنظر نظر به اینکه دادگاه جهت بررسی ادعای مطروحه خواهان نیاز به بررسی کارشناسی داشته موضوع را به کارشناس ارجاع که نظریه ابرازی کارشناس طی لایحه شماره ۲۷۴۷-۲۷/۶/۹۱ ارائه و مبین توقف شرکت خواهان و افزون بودن دیون شرکت نسبت به دارائی آن بوده لذا دادگاه ادعای خواهان را وارد دانسته و مستنداً به مواد ۴۱۲ و ۴۱۳ و ۴۱۵ و ۴۱۶ قانون تجارت حکم به ورشکستگی خواهان با تاریخ توقف ۱۱/۲/۸۷ صادر و اعلام می نماید . رأی صادره حضوری و ظرف بیست روز پس از ابلاغ قابل اعتراض در دادگاه تجدیدنظر استان تهران می باشد و مستنداً به مواد ۵۳۶ و ۵۳۷ قانون تجارت مراتب در جراید کثیرالانتشار اعلان چنانچه شخص یا اشخاص نسبت به آن اعتراض داشته باشند  برای اشخاص مقیم ایران ظرف یک ماه و برای اشخاص مقیم خارج از کشور ظرف دو ماه از تاریخ اعلان اعتراض خود را تقدیم نمایند.
رئیس شعبه ۱۹ دادگاه عمومی حقوقی تهران

رای دادگاه تجدید نظر

تجدید نظر خواهی ش. به طرفیت آقای ت.ط. نسبت به دادنامه شماره ۷۲۵ مورخه ۱۲/۷/۹۱ صادره از شعبه ۱۹ دادگاه عمومی تهران که به موجب آن دعوی تجدیدنظرخوانده به خواسته اعلام

۰ نظر ۰۶ بهمن ۹۵ ، ۱۱:۵۳
محمد مجد
چهارشنبه, ۶ بهمن ۱۳۹۵، ۱۱:۵۳ ق.ظ

مرجع قضایی صالح در رسیدگی به جرم کلاهبرداری

مرجع قضایی صالح در رسیدگی به جرم کلاهبرداری

مرجع صدور:     شعبه ۳۳ دیوانعالی کشور
چکیده:     در جرم کلاهبرداری از طریق کارت بانکی، دادگاهی صالح به رسیدگی است که بانک محل‌ افتتاح حساب بزه دیده (شاکی) و عملیات انتقال وجه در حوزه قضایی آن واقع شده است.
تاریخ رای نهایی: ۱۳۹۳/۰۳/۱۰     شماره رای نهایی: ۹۳۰۹۹۷۰۹۱۰۶۰۰۲۸۶
خلاصه جریان پرونده

آقای ح.ج. فرزند الف. با تقدیم شکوائیه به دادسرای عمومی و انقلاب حاجی‌آباد اعلام داشته: فرد ناشناسی از طریق تلفن شخصی‌ام تماس گرفت و اظهار داشت از شرکت سامسونگ برنده شده‌اید، بعد از اعلام شماره کارت خود جهت واریز جایزه متوجه شدم که به کرّات مبلغ دو میلیون و دویست و بیست هزار تومان از حسابم برداشت کرده است…. دادیار محترم شعبه اول دادسرای مزبور با این استدلال که «مالک خط تماس گیرنده در کرج ساکن است و شرط تحقق بزه کلاهبرداری به عنوان جرم مرکب، وقوع علت تامه آن که بردن مال دیگری است می‌باشد و در مانحن‌فیه دریافت واقعی وجه و یا امکان دریافت آن، محل سکونت مشتکی‌عنه می‌باشد، لذا آخرین جزء تشکیل دهنده بزه کلاهبرداری در کرج محقق شده» خود را صالح به رسیدگی ندانسته و مستنداً به ماده ۵۴ قانون آیین دادرسی دادگاه‌های عمومی و انقلاب در امور کیفری، قرار عدم صلاحیت خویش را به شایستگی دادسرای عمومی و انقلاب کرج صادر و اعلام نموده است. بازپرس محترم شعبه هفتم ناحیه یک دادسرای کرج نیز با این استدلال که محل افتتاح حساب زیان‌دیده از بزه در حوزه قضایی حاجی‌آباد قرار دارد و محل فریب خوردن شاکی و واریز وجه همان شهرستان بوده است، خود را صالح به رسیدگی ندانسته و مستنداً

۰ نظر ۰۶ بهمن ۹۵ ، ۱۱:۵۳
محمد مجد

نقد و بررسی قوانین مرکز تحقیقات فقهی قوه قضاییه (قم)-(منتشر در پیام آموزش شماره ۳۸)

محمد درویش زاده

رئیس مرکز پژوهش­های آموزش

معاونت آموزش قوه قضاییه


_ موضوع شناسی نوشته سنتی و سند مدرن از منظر فقهی و حقوقی[۱]:

چکیده:

در فقه نوشته و مکتوب به عنوان دلیل اثبات دعوا چندان اعتباری ندارد در حالی که سند در حقوق از ادله مورد پذیرش و معتبر است. اما شناسایی عناصر و وجوه سازنده نوشته در فقه و حقوق علت این تفاوت را روشن می‌نماید. از جمله آن که مفهوم دلیل به معنای خاص حقوقی متفاوت از مفهوم نوشته سنتی مورد نظر فقها است. زیرا از عناصر سازنده سند، الزام‌آوری نسبت به طرفین است که در مفهوم نوشته سنتی معنا نمی‌یابد. دیگر آن که نوشته سنتی در غیاب ابتدایی‌ترین نظام‌های اداری متولد شده است و سند حقوقی تحت حاکمیت نظام اداری و قاعده‌مند پدید آمده است. وجود این تفاوت‌ها و سایر اختلاف‌ها میان سند مورد نظر فقه و حقوق روشن می‌سازد که احکام فقها بر بی‌اعتباری نوشته، شامل سند مدرن نمی‌شود.

 

درآمد:

نگاشته‌‌های فقهی، غالباً بر بی‌اعتباری «مکتوب» و «نوشته» به عنوان یکی از ادله اثبات دعوی توافق دارند. عبارت «لااعتبار بالقرطاس» به مثابه قاعد‌ه­ای شناخته شده در متون کهن فقهی پذیرفته شده است.[۲] در مقابل این نگرش، حقوقدانان بر اعتبار بی‌مثال «سند» به عنوان مهم‌ترین دلیل اثبات دعوی تأکید دارند.[۳] سؤالی که مطرح می‌شود چرایی و چگونگی این دو دیدگاه است. این مقاله به تحول موضوعی و تفاوت عناصر سازنده «نوشته سنتی» با «سند مدرن» پرداخته و در پی آن است که اثبات کند اساساً موضوعی که مورد حکم فقیهان بر بی‌اعتباری واقع شده است با موضوعی که مورد نظر حقوقدانان بوده، متفاوت است. بنابراین منازعه حقوقدانان و فقیهان و تعریض و تعرض آنان بر یکدیگر در باب اعتبار و بی‌اعتباری سند، ناشی از سوء تفاهمی است که در خصوص موضوع مورد حکم پدید آمده است.

 

اهمیت حکم و موضوع:

یکی از حقوقدانان ایرانی معتقد است که مهم‌ترین اختراع در محدوده حقوق و فقه سنتی عبارتست از اختراع حکم و موضوع. کشف حکم و موضوع همانند اختراع چرخ دنده در صنعت به عنوان پای ثابت هر نوآوری و تحول در حقوق می‌باشد. ردپای این بحث در تألیفات غیر فقهی دیده نمی‌شود و در دانشکده‌‌های حقوق سراسر جهان نیز از تحلیل‌‌های پیچیده مربوط به حکم و موضوع خبری نیست و «اجتهاد در موضوعات» تلاشی همپای «اجتهاد در احکام» را می‌طلبد و حتی می‌توان گفت «اجتهاد در احکام آسان‌تر از اجتهاد در موضوعات» است.[۴] این عقیده بر پایه دلایلی است از جمله این که «آنان که خود مخترع حکم و موضوع هستند گاه بحث حکمی و موضوعی را خلط می‌کنند».[۵]

 

احکام متفاوت در ارتباط با سند مدرن و نوشته سنتی:

در خصوص اسناد، نوشته‌ها و مکتوبات دو حکم کاملاً متفاوت و متضاد از سوی فقها و حقوقدانان ارائه شده است. فقها معتقد بر بی‌اعتباری عمومی در نوشته‌‌های مکتوب‌اند و بر عدم پذیرش مکتوب به عنوان دلیلی مستقل در اثبات دعوی تاکید دارند. در مقابل حقوقدانان اعتبار بی‌بدیل و بی‌مثال اسناد را در اثبات دعوی مورد پذیرش قرارداده‌اند. این احکام متضاد، شائبه تفاوت دیدگاه فقیهان و حقوقدانان در باب اعتبار اسناد و نوشته‌‌های مکتوب را تأیید کرده و گفت و گوهایی

۰ نظر ۰۶ بهمن ۹۵ ، ۱۱:۴۵
محمد مجد
چهارشنبه, ۶ بهمن ۱۳۹۵، ۱۱:۲۷ ق.ظ

مستمری فرزند محجور مستخدم متوفی

مرجع صدور:     شعبه ۲۳ بدوی دیوان عدالت اداری
چکیده:     فاصله ۲۴ ساله میان فوت مستخدم متوفی و محجور شدن فرزند او، در حالی که فرزند در این سال‌ها در حال افاقه بوده است، مانع دریافت مستمری است.
تاریخ رای نهایی: ۱۳۹۲/۰۲/۱۰     شماره رای نهایی: ۹۲۰۹۹۷۰۹۰۲۳۰۰۱۳۸

 
رای دیوان

با توجه به این‌که آقای (د.الف.) فرزند (ح.) با وکالت خانم (ظ.ن.) در دادخواست تقدیمی علیه (س.) تقاضای الزام خوانده به برقراری مستمری را مطرح نموده است و مدعی است: مرحوم (ح.الف.) در سال ۵۸ فوت نموده و خانم (الف.الف.) مستمری‌بگیر پس از (ح.الف.) بوده و آقای (د.الف.) قیم آقای (ج.الف.) است و مطابق حکم شماره ۳۰۰ـ۲/۳/۸۳ دادگاه عمومی شعبه ۴۵ تهران آقای (ج.الف.) محجور بوده و حکم حجر وی از تاریخ قطعیت حکم مذکور قابل اجرا می‌باشد. از طرفی خانم (الف.الف.) در تاریخ ۲۷/۱۲/۸۶ فوت نموده است و در زمان حیات خانم (الف.الف.)، آقای (ج.الف.) از حقوق و مستمری مرحوم پدرشان در کنار مادرش استفاده می‌نموده و بعد از فوت مادرش قادر به ادامه زندگی خود نیست، لذا تقاضای برقراری مستمری آقای (ج.الف.) را دارد. خوانده در لایحه دفاعیه با استناد به بند «ج» ماده ۸۶ قانون استخدام کشوری، لزوم تحت تکفل بودن افراد واجد شرایط‌ دریافت مستمری در زمان حیات متوفی را یادآور شده است و از کارافتادگی آقای (ج.الف.) را به موجب گواهی شماره … پزشکی قانونی استان تهران، ۲۴ سال بعد از فوت پدرش اعلام نموده است و معلوم نیست که در این مدت وی تحت تکفل چه کسی بوده است، لذا واجد شرایط‌ دریافت مستمری نیست. با عنایت به
۰ نظر ۰۶ بهمن ۹۵ ، ۱۱:۲۷
محمد مجد